لزوم بازنگری و تجدی نظر در نام گذاری و تقسیم بندی دوره های فرهنگی تولید سفال خاکستری ( عصر آهن )
از نیمه دوم هزاره دوم ق.م با دست یابی به طریقه استخراج و ذوب آهن تحول چشمگیری در زندگی صنعتی ساکنین فلات ایران به وقوع پیوست که این پدیده هم تاثیر زیادی در تحولات صنعتی و فرهنگی و زندگی روزمره انسان و در حقیقت این عصر دگرگون کننده حکایت از این پیشرفت فرهنگ و تمدن در جامعه متحول ایران آن روزگار دارد .( طلایی ۱۳۷۴ ص ۱ ) این کشف بزرگ صنعتی در نقاط مختلف تاریخ نمدن بشری حتا (حتی) در ایران با زمانی کم و بسش متفاوت اما در یک دوره زمانی نزدیک به هم به وقوع پیوسته اما تاثیر آن در دگرگونی های صنعتی تا حدودی یکسان بوده است.
همزمان با ظهور آهن در دوره ای از روند تحول صنعتی و اجتماعی ایران با حضور اقوام مهاجم و مهاجر ایرانی تغییرات بسیار مهم و گسترده ای در فرهنگ و تمدن این سرزمین به وجود امد که با مشخصه روشن و آشکاری تحت عنوان سفال خاکستری همراه بوده است که این همزمانی موجب شده است که این تحول فرهنگی را در تقسیم بندی تحت تاثیر عنصری صنعتی قرار دهند و فرهنگی بنام عصر آهن را مصطلح نمایند که عامل اصلی آن یعنی سفال خاکستری در این میان بسیار کمرنگ جلوهگر شده است حال انکه اینوع سفال خود عامل مهمی در تقسیم بندی و نامگذاری صحیح این دوره فرهنگی بوده است .
آهن از فلزاتی است که دیدگاه تاریخی و صنعتی شناخت و بهره گیری از آن دیرتر از دیگر فلزات چون مس ،قلع ، روی و طلا اتفاق افتاده است .
آثاری که در ادبیات و افسانه های مختلف بجای مانده و نیز باورهای متافیزیکی موید این گفته است ، در یشت ها از اوستا در بخش مهریشت از ابزارهای فلزی بویژه آهن سخن رفته است ، از جمله در کرده۱۲۳ و ۱۲۴ و ۱۲۵ چنین آمده است ( مهر ، آنکه گردانده گردونه زیبا و برازنده و آراسته با زیورهای زرین گوناگون است، این گردونه را چهار اسب سپید جاودانی ... میکشند .
سم های پیشین آنها زرین و سم های پسین آنها سیمین است و همه را لگام دهنه ای است که به چنگکی شکافدار خوش ساخت از فلزی گرانبها می پیوندد و بدین سان در کنار هم می ایستند.
باتوجه به نقشی که پیوندهای لگام در اسبان داردو نیز با حذف زر و سیم بعنوان فلزات ارزشمند ،احتمال میرود که در گفتار بالا مقصود از فلز گرانبها آهن و یا همبسته هایی از آن بوده باشد و در جای دیگر از مهریشت کرده ۱۳۱ به ( گرزهای آهنین خوش ساخت ) که به شتاب نیروی اندیشه بسووی دیوان پران میگردد اشاره شده است ( فرشاد ۱۳۶۲ ص ۶۱ ) .
در شاهنامه فردوسی چنین آمده است که باری نخستین بار هوشنگ پادشاه پیشدادی روش جدا کرده آهن از سنگ بنیان گذاشت ( همان ۱۳۶۲ ص۶۲)
با توجه به متون ادبی تاستوره ها و استمرار استفاده از آهن از گذشته دور تا کنون، به نظر میرسد نمی توان تکنولوژی قابل تغییر صنعتی را در طول تاریخ صنعت به صورت های مختلف تغییر کرده و می نماید با یک تحول ثابت فرهنگی چون سفال خاکیستری که نقطه آغاز و پایان مشخصی دارد مقایسه کرد .
این تحول فرهنگی که ریشه در تهاجم و مهاجرتی بزرگ دارد با خاتمه دوران نقل و انتقال و ظاهرا استقرار کامل در سه دوره کاملا مشخص از تولد تا تکامل و مرگ را طی کرده و از اواسط هزاره دوم آغاز و تا اواسط تاریخی به حیات خود ادامه داده است که دوره های مختلف آن تابع تنوع شکل و نوع ان تابع تحولات زمان خود و تاثیرات متقابل فرهنگی و هنری اقئام بومی و مهاجر بر روی هم بوده است ،لذا به نظر میرسد بتوان عنوان ( دوره فرهنگی سفال خاکستری ) و یا ( دوره فرهنگی تولید سفال خاکستری ) را به جای تقسیم بندی های پیچیده آهن I تا IV که هنوز هم نظر ثابت و مشخی در شناخت و تغییرات و تقسیم بندی های آن بصورت قاطع وجود ندارد قرار داده و با توجه به فرم های خاص هر دوره و تاثیرات متقابل گفته شده سفال خاکستری را دوره بندی کرد.
لازم می داند در این خصوص به نکته ای که آقای کام بخش در کتاب تهران ۳۲۰۰ ساله در گروستان قیطریه اشاره نموده اند استناد نمود که (( در ۳۲۰۰ سال پیش هنوز در قیطریه آهن معمول نبوده است و کلیه ابزار ها و الات را از برنز می ساختند )) ( کامبخش فرد ۱۳۷۰ ص ۱۰۴ )
نگارنده بر اساس سه فصل کاوش در گورستان باستانی تپه صرم در کهک قم که یکی از گورستانهای قابل توجه دارندگان فرهنگ سفال خاکستری می باشد و اهمیت آن بیش از نقاط دیگر شناخته شده این فرهنگ است در تقسیم بندی سفال های این گورستان سعی کرده است خود را از قید تقسیم بندی های گیج کننده رها سازد و ساده ترین روش را اتخاذ نماید .
پی رو این پیشنهاد در آینده به معرفی صرم کهک قم و نیز بحث در این خصوص خواهم پرداخت